وجود کوههای اطراف نیز که نزولات آسمانی را به سمت دشت هدایت می کنند همه برکت است و مایه زندگی، نشان هوشمندی در مکانیابی شهر است. این هوشمندی به علاوه درک ساختار شعاعی شهر که هنوز در مسیرها و تقسیم بندی زمینهای کشاوزی قابل مشاهده است، واقعیتی از وجود تفکر در طراحی و ساخت اردشیرخوره است.
وجود منار تنها در مرکز این دشت «وسیع»، برچسب «یگانگی» و «خودنمایی» را به شخصیت شهر می چسباند. تلهای خاک باقی مانده از حصارهای شهر، یادآور همه «امنیتی» است که برای شهر گور خواسته شده است. دسترسیهای شعاعی نشان «ارتباطات» سهل الوصول است و دوایر متحدالمرکز یادگار همان نظام طبقاتی معروف یا «سلسله مراتب» شهر است.
با توجه به اسم شهر گور، تصور بر این بود که شاید با جایی شبیه گورستان مواجه شویم اما واقعیت به معنای دیگری از کلمه گور به معنای مسطح و دشت باز می گشت و نیز با توجه به شعاعی بودن شهر، مسلماً وجود راهها و یا همان تقسیم بندی های شعاعی، به تجسم شعاعی بودن شهر کمک می کرده اند اما با از بین رفتن راهها، درک این قضیه و همین طور فهم اهمیت منار که در محل برخورد این راهها بوده، کمی پیچیده تر به نظر می رسد. هرچند حفظ تقسیمات زمینهای کشاورزی بر اساس این سیستم شعاعی باز هم کمک بزرگی است.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0